by Farhad Pezeshki | May 12, 2015 | ورزش
برای اولین بار یک توافقنامه همکاری بین سازمان لیگ فوتبال ایران و فدراسیون فوتبال ایتالیا در زمینههای صدور مجوز حرفهای برای باشگاههای ایرانی، ارتقای دانش مدیران عامل باشگاهها و همچنین مسایل مربوط به درآمدزایی و بازاریابی باشگاهها، امضا شد.
به گزارش خبرنگار ایسنا از رم، مهدی تاج رییس سازمان لیگ فوتبال کشورمان که به ایتالیا سفر کرده است پس از امضای این توافقنامه در محل فدراسیون فوتبال ایتالیا، در این رابطه گفت: طبق توافقنامهای که امروز میان سازمان لیگ فوتبال ایران و فدراسیون فوتبال ایتالیا به امضا رسید، گروهی از کارشناسان فدراسیون فوتبال ایتالیا به مدت شش ماه به ایران سفر خواهند کرد.
وی افزود: این افراد که در زمینه صدور مجوز حرفهای در ایتالیا فعال هستند، با فیفا همکاری نزدیکی داشته و در زمینه بازاریابی و درآمدزایی باشگاهها با این نهاد جهانی همکاری دارند، دورههای آموزشی در سازمان لیگ فوتبال ایران و نیز باشگاههای کشورمان را برگزار خواهند کرد.
تاج ادامه داد: طبق توافقی که در رم صورت گرفت، کارشناسان ایتالیایی بههمراه ۳ تن از مقامات ارشد فدراسیون فوتبال ایتالیا مرداد ماه آینده برای برگزاری یک همایش یک روزه در تهران به ایران سفر خواهند کرد.
لازم به ذکر است که در سفر به ایتالیا، محمدرضا کسرائی، مدیر روابط بینالملل سازمان لیگ فوتبال ایران، مهدی تاج را همراهی میکند.
by Farhad Pezeshki | Jan 15, 2004 | اقتصاد
دامنه بحران به وجود آمده ناشی از ناپديد شدن ميلياردها يورو از سرمايه های شرکت ايتاليايی توليد کننده مواد لبنی «پارمالات» همچنان در حال گسترش می باشد.
در حال حاضر بازجويی مقامات قضايی شهر ميلان ايتاليا از «کاليستو تانتزی» رييس سابق شرکت «پارمالات» که از ۲۸ دسامبر گذشته در زندان به سر می برد، ادامه دارد.
«تانتزی» با دستکاری در حساب های شرکت مبالغ هنگفتی از دارايی ها را به نام خود کرده است. علاوه بر اين تاکنون حدود ۲۰ نفر از مديران و کارمندان ارشد گروه«پارمالات» بازداشت شده يا تحت پيگرد قانونی قرار گرفته اند.
با بروز بحران مالی در شرکت «پارمالات» دولت ايتاليا گروهی را به سرپرستی فردی به نام «انريکو بوندی» مسوول رسيدگی به مسايل مربوط به آن کرده است. اين گروه اخيراً به طور رسمی ورشکستگی شرکت «پارمالات» را به مقامات قضايی ايتاليا اعلام کردند. بدين ترتيب يکی از بزرگ ترين موارد قضايی نه تنها در ايتاليا بلکله در اروپا آغاز شده است.
«کاليستو تانتزی» رييس سابق «پارمالات» هم اکنون در بازجويی های اوليه به اختلاس گسترده اعتراف کرده است.
در پی اعلام خبر اختلاس در «پارمالات»، بهای سهام آن در آغاز به شدت پايين آمد به طوری که خانوادهء «تانتزی» ظرف يک روز ۴۵۰ ميليون يورو ضرر کرد. روز بعد از انتشار اختلاس در «پارمالات»، روند کاهش بهای سهام آن ادامه يافت و در نهايت فروش سهامش در بازار بورس به حالت تعويق درآمد.
دولت ايتاليا اميدوار است که با اعلام رسمی ورشکستگی، شرکت «پارمالات» بتواند با سازماندهی مجدد به فعاليت خود ادامه دهد.
به گفته کارشناسان اقتصادی در حال حاضر برای نجات «پارمالات» نياز به مبلغی برابر با ۵۰ تا ۱۰۰ ميليون يورو وجود دارد.
«انريکو بوندی» در روزهای آينده با بانک های ايتاليايی و امريکايی برای دريافت مبلغ يادشده وارد گفت و گو خواهد شد تا بتواند «پارمالات» را از نابودی و کارگران آن را از بيکاری نجات دهد.
تاريخ شکل گيری گروه پارمالات
«پارمالات» ۴۲ سال پيش (۱۹۶۱ ميلادی) توسط خانوادهء «تانتزی» در شهر شمالی «پارما»ی ايتاليا تأسيس شد.
شرکت «پارمالات» از دو کلمهء ايتاليايی «پارما» و «لاتّه» تشکيل شده است و به معنی «شير پارما» می باشد و همانطور که از نامش پيداست در آغاز کارش را با توليد شير آغاز کرد و سپس فعاليت اش را به تهيه و توزيع انواع ديگر لبنيات، فرآورده های خوراکی و در سال های اخير آب ميوه و شيرينی گسترش داد.
از اواسط سال های ۷۰ «پارمالات» با ابتکار عمل «کاليستو تانتزی» که تا قبل از آشکار شدن بحران مالی، سهامدار اصلی و مدير آن بود، پس از خريد يک شرکت مواد خوراکی برزيلی چهره ای جهانی يافت. از اين تاريخ «پارمالات» وارد مرحلهء تازه ای از رشد و توسعه اقتصادی شد. اين توسعه سريع مشکلات خاصّ مالی خود را نيز به همراه داشت و خانواده «تانتزی» برای توازن مالی حساب ها و پرداخت های گروه «پارمالات» مجبور به فروش ۴۹ در صد از سهام آن شد.
«پارمالات» در سال های ۹۰ با خريد کارخانه های جديدی در مکزيک، چين، استراليا و نيز چند شرکت توليدکننده شيرينی در امريکا حضور خود را در سطح جهانی گسترش داد. بدين ترتيب «پارمالات» به اولين شرکت چندمليتی ايتاليایی تبدیل شد.
موفقيت گروه «پارمالات» به حدی رسيد که بر اساس آخرين داده ها، خانواده «تانتزی» در ۳۵۰ امين رده از نظر ثروت در سطح جهانی قرار گرفت.
بر اساس طبقه بندی انجام شده از سوی «مديوبانکا»، قبل از بروز بحران، گروه «پارمالات» از نظر فروش، رتبه هشتم را در ايتاليا داشته است. فروش اين گروه از سال ۱۹۹۱ به ميزان ۱۵ برابر افزايش يافت.
در سال ۲۰۰۲ ميزان فروش گروه «پارمالات» به 7 ميليارد و ۵۹۰ ميليون يورو رسيد که چهار پنجم اين فروش در خارج از کشور صورت گرفته بود و بيش از ۲۵۲ ميليون يوروی آن سود بود. اين در حالی است که بدهی های آن به بانک ها در ماه سپتامبر ۲۰۰۳ برابر با ۹ ميليارد يورو بوده است.
«پارمالات» اکنون با ۱۵۰ کارخانه و حدود ۴۰ هزار کارمند در بيش از ۳۰ کشور جهان حضور دارد و در برخی از بخش های بازار در بخش لبنی دارای موقعيت برتر می باشد.
خبر اختلاس در «پارمالات» زمانی منتشر شد که مسوولان مالی آن قادر به پرداخت مبلغی معادل ۱۸۰ ميليون دلار بابت خريد از سهامداران کوچک در برزيل نشدند، اين در حالی بود که دفاتر مالی حدود 5 ميليارد دلار موجودی نشان می داد. اين مبلغ مطابق گزارش ماه سپتامبر شرکت می بايست به صورت باند اعتباری در حساب بانکی «بانک امريکا» از حساب «بونلات» که يکی از شعبات وابسته «پارمالات» در جزاير «کايمن» به شمار می رود، واريز می شد.
تلاش دولت ايتاليا برای نجات «پارمالات» و جلوگيری از بيکاری کارگران
در حال حاضر مقامات قضايی ايتاليا مشغول مطالعهء ابعاد مختلف اختلاس مالی که بزرگترين تقلب تاريخ اروپا در صد ساله اخير به حساب می آيد، هستند. مسأله اصلی اين است که آيا مبلغ 5 ميليارد دلار وجود خارجی دارد، يا ساخته و پرداخته مديران شرکت است تا به اين وسيله با ارايه آن به سرمايه گزاران و بانک ها به جمع آوری نقدينگی پرداخته و ضررهای روز مره را بپوشانند و در عين حال با نشان دادن اعتبار نقدی، سهام کمپانی را بالا نگهدارند. اما برخی از کارشناسان نيز می گويند که اين مبلغ در اصل موجود بوده، اما در سوخت و پوخت دفاتر مالی شرکت ناپديد شده است. از طرف ديگر روشن شده است که سوراخ دفتر مالی «پارمالات» گشادتر از اينها است، چرا که مشخص شده است که ادعای يک پرداخت ۳ ميليارد دلاری ديگر بابت خريد در برزيل نيز واقعيت ندارد.
برگردان (ترجمه) از زبان ایتالیایی به فارسی: دکتر فرهاد پزشکی – رم
تلاش دولت ايتاليا بر اين است که بحران باعث از هم پاشيدگی «پارمالات» و بيکاری هزاران کارمند آن نشود و در عين حال سرنوشت آن نيز به حراج عمومی نکشد. اما به هر حال به نظر می رسد که ظاهرا حراج دارايی های خارجی گروه «پارمالات» اجتناب ناپذير است.
دولت ايتاليا همچنين در اين رابطه از اتحاديه اروپا تقاضای کمک کرده است. اتحاديه اروپا نيز خواستار آگاهی از ابعاد اين بحران و تاثير آن در بازار لبنيات اروپا شده است.
by Farhad Pezeshki | Nov 30, 2003 | فرهنگ
رم – فرهاد پزشکی – روزنامهء اعتماد
آخرين گزارش انجمن جهانی روزنامه ها (World Association of Newspapers) حاکی است که ايتاليايی ها از لحاظ روزنامه خوانی در ردهء سی و هفتم جهانی قرار دارند.
بر اساس اين گزارش که مربوط به سال 2002 ميلادی است، در ايتاليا تعداد فروش روزانهء روزنامه ها 118 نسخه در ازای هر هزار نفر می باشد. ايتاليا به همين دليل در ميان پانزده کشور عضو اتحاديه اروپا پس از يونان و پرتغال در رده سوم از آخر قرار گرفته است. نروژ اولين کشور در بين کشورهای اروپايی از نظر فروش روزنامه می باشد به طوری که ميزان فروش روزانهء روزنامه ها در اين کشور 705 نسخه در ازای هر هزار نفر است.
اين گزارش حاکی است که نروژی ها از لحاظ روزنامه خوانی در ردهء اول جهانی قرار دارند. ژاپنی ها با 653، فنلاندی ها با 532 و سوئدی ها با 509 روزنامه خوان در ازای هر 1000 نفر در رده های بعدی قرار دارند.
علاوه بر اين بر اساس گزارش ديگری تحت عنوان “صنعت بخش روزنامه ايتاليا در سال 2003” حدود 40 درصد از جمعيت بالغ ايتاليا به طور روزانه روزنامه نمی خواند. حدود 10 درصد ايتاليايی ها هم اظهار داشته اند که اصلاً روزنامه نمی خوانند.
طبق اين گزارش در سال 2002 ميزان فروش روزنامه ها 8/2 درصد نسبت به سال قبل از آن کاهش يافته و به 5.9 ميليون نسخه در روز رسيده است. اين ميزان در هشت ماه اول سال جاری ميلادی افزايشی را به ثبت نرسانده و در حد سال 2002 باقی مانده است.
از سوی ديگر بخش صنعت روزنامهء ايتاليا علی رغم برخی پيش بينی ها مبنی بر افزايش درآمد روزنامه ها در سال جاری از بخش آگهی هنوز توفيقی در جذب آگهی نداشته است. در همين راستا بسياری از روزنامه های ايتاليايی به منظور انعطاف پذيری بيشتر روند تمام رنگی سازی صفحات خود را به اميد جذب بيشتر آگهی سريع تر ساخته اند.
بر اساس اين گزارش طی سه سال اخیر نشريات ايتاليايی در مجموع به ارزش 600 ميليون يورو آگهی از دست داده اند. از اين ميان 210 ميليون يورو روزنامه ها و 125 ميليون يورو نشريات دوره ای آگهی از دست داده اند. علاوه بر اين به دليل افزايش رقابت با شبکه های تلويزيونی، روزنامه های ايتاليايی مجبور به کاهش بهای فضای برای آگهی های تبليغاتی شده اند.
این گزارش می افزايد که در سال 2003 تعداد روزنامه های ايتاليايی 200 عنوان بوده است. اين در حالی است که در سال جاری 22 عنوان روزنامه جديد وارد بازار شده اند و 20 عنوان روزنامه از رده خارج شده اند.
از سوی ديگر در سال 2002 تمامی روزنامه های ايتاليايی همزمان با ورود يورو به بازار، بهای روزنامه های خود را افزايش داده اند که ميزان افزایش قيمت برابر با 12 درصد بوده است و اين امر نيز کاهش فروش روزنامه ها را در بر داشته است.
by Farhad Pezeshki | Nov 20, 2003 | جامعه, فرهنگ
رم – فرهاد پزشکی – روزنامهء اعتماد
بر اساس يک نظرسنجی در ايتاليا، بيننده های شبکه های تلويزيونی در اين کشور در هر ۲۱ دقيقه يک کلمه رکيک می شنوند.
هفته نامهء اسپرسو چاپ ايتاليا در شمارهء اخير خود می نويسد: “در اين پژوهش که از سوی مؤسسهء «اِتا مِتا ريسرچ» صورت گرفته است، علاوه بر اينکه نظر ۱۳۰ تن از ميان روانشناسان، متخصصان تبليغات و زبان شناسان را جويا شده بلکه برنامه های تلويزيونی را نيز مورد کنترل قرار داده است.”
به عقيدهء هفت نفر از ميان ده نفر يعنی برابر با ۷۳ درصد مصاحبه شوندگان، توسل به کلمات رکيک در تلويزيون فقط برای بالا بردن ميزان تماشاگران صورت می گيرد.
نتايج اين نظرسنجی حاکی است که در تلويزيون ايتاليا از کلمات رکيک ۵۸ درصد ، حرکات وقيح ۴۳ درصد، جملات دو پهلو ۳۹ درصد و توسل به گويش های محلی ۳۱ درصد استفاده می شود.
۴۲ درصد از مصاحبه شوندگان در پاسخ به اينکه در کدام یک از برنامه ها، وجود کلمات رکيک می تواند خطرناک تلقی شود، برنامه هايی که وقايع روزمره و آداب و رسوم را مورد توجه قرار می دهند را مورد اشاره قرار می دهند. از ميان مصاحبه شوندگان همچنين 27 درصد وجود کلمات رکيک در برنامه هايی که اول شب به نمايش در می آيند، ۲۴ درصد در برنامه های ورزشی، ۱۸ درصد در برنامه های طنز و کمدی، ۱۶ درصد در آگهی های تبليغاتی و ۱۱ درصد در اخبار را خطرناک تلقی می کنند.
به عقيدهء اين کارشناسان بدترين اثر منفی احتمالی استفاده از کلمات رکيک در تلويزيون اين است که نوع بخصوصی از گفتار به عنوان بخشی از زبان گفتاری عموم تبديل شود. اين امر درنهايت می تواند منجر به فقر گفتاری هرچه بيشتر و نیز رشد ناهنجاری ها و عدم تحمّل در جامعه شود.
علاوه بر اين بيشترين افرادی که می توانند در معرض خطر قرار گيرند کودکان و نوجوانان می باشند.
پژوهشگران در پايان نتيجه گيری می کنند: زمانی گفته می شد که کودکان در مدرسه کلمات رکيک را ياد می گيرند اما الان به نظر می رسد که امروزه تلويزيون به يک دايرةالمعارف وقاحت تبديل شده است.
by Farhad Pezeshki | Nov 12, 2003 | سینما
رم – فرهاد پزشکی – مصاحبهء اختصاصی برای روزنامه اعتماد
مجيد مجيدی کارگردان ايرانی که هم اکنون به مناسبت نمايش 6 فلم خود در چهارمين جشنواره فيلم های آسيايی در رم (8 تا 16 نوامبر برابر با 17 تا 25 آبان) به سر می برد، گفت و گوی اختصاصی ای را با روزنامه اعتماد انجام داده است که در زير می خوانيد:
گفت و گوی اختصاصی مجيدی در رم با روزنامه اعتماد
س: نظر شما در مورد سينمای غرب و به ويژه سينمای ايتاليا چيست؟
پ: در مورد سينمای اروپا نمی توان به طور گذری و سريع حرف زد. سينمای غرب را شايد بشود به دو يا سه دوره تقسيم کرد يا لااقل در بارهء سينمای ايتاليا يا فرانسه که تا حدودی پيشتاز در عالم سينمای غرب بودند. در مورد اوج سينمای ايتاليا، در واقع سينمای نئورئاليست ايتاليا بود که با ورود کارگردانی مثل دسيکا، فلّينی و روسلّينی اوج موفقيت سينمای اروپا بود و همه ما سينمای اروپا را از اين دوره است که به طور خوب می شناسيم. اين دوره يادگاری از سينمای اروپا هست. يادگارهای همان دوران هست که سينمای اروپا را برای ما با طراوت نگاه داشته است اما متأسفانه بعد از اين دوره، شاهد افول سينمای انديشمند و سينمايی که می توانست حرکتی را ايجاد کند، بوديم. اکنون شاهد افول سينمای اروپا هستيم و اين به دليل سيطرهء سينمای امريکا بر سینمای اروپاست. در حال حاضر سينمای اروپا تنفس مصنوعی می کند و فقط در برخی از فستيوال های مهم بين المللی عرض اندام می کند. اما با وجود اين عرض اندام، سينمای امريکا را در فستيوال های مهم نظير کن و ونيز شاهد هستيم که با تعداد زيادی از فيلم و هنرپيشگان حاضر می شود. بنابر اين به نظر من اين روندی تأسف برانگيز برای سينمايی که زمانی دارای پويايی و تأثيرگذاری بود، محسوب می شود. خلاصهء کلام اينکه سينمای اروپا به حاشيه می رود و کم کم به فراموشی سپرده می شود زيرا ديگر قادر به ايجاد يک حرکت فکری و يا سينمايی نيست. در حال حاضر فقط می توان شاهد تک و توک فيلم های خوب در سينمای اروپا بود.
البته نفوذ سينما و فرهنگ امريکايی در همه جا مشهود است. اين نفوذ را ما می توانيم حتی در ژاپن نيز شاهد باشيم. چند سال پيش يک کار تحقيقاتی برای يک شرکت ژاپنی انجام داديم. در مصاحبه هايی که با ژاپنی های سينمارو انجام داديم اکثر آنها «آکيرآ کوروسووا» کارگردان فقيد خودشان را نمی شناختند اما با نام قهرمانان فيلم «تايتانيک» کاملاً آشنايی داشتند. اين در حالی است که ژاپن 99 درصد محصولات مصرفی خود را به تنهايی توليد می کند ولی تنها چيزی که در ژاپن وجود ندارد، فرهنگ ژاپنی است.
همچنين عجيب است که رم که دارای فرهنگی ديرينه است در مقابل فرهنگ امريکايی که چند صد سالی از عمرش نمی گذرد، تسليم می شود. اين سووالی است که هميشه ذهن من را به خود مشغول ساخته است.
س: دليل موفقيت سينمای ايران در جهان غرب را چه می دانيد؟
پ: به دليل اينکه سينمای ايران موضوعات انسانی، اخلاقی و آيين های اعتقادی و سنتی ايرانيان، – چيزهايی که برگرفته از فرهنگ ما هستند و در غرب به فراموشی سپرده شده اند – را مطرح می کند. در فيلم های ايرانی اين از خودگذشتگی و فداکاری برای مردم غرب جالب توجه است. در غرب هر کسی مسوول زندگی و مشکلات خود است در حالی که اين امر در فرهنگ ما متفاوت است. فيلم های ايرانی بيشتر با احساسات انسانی و فطرت انسان ها سر و کار دارد و اين امر ضمير ناخودآگاه و احساسات تماشاگر غربی را نيز بيدار می کند، – احساساتی که در جامعهء آنها به فراموشی سپرده شده است – با وی ارتباط برقرار کرده و تآثير مطلوبی بر وی می گذارد. به نظر من در تمامی جوامع، فرهنگ و هنر نقش تعيين کننده بازی می کنند و سينمای ايران نيز در واقع توانسته است فرهنگ و چهرهء جامعهء ايران را نشان دهد، چيزی که سياست در آن چندان موفق نبوده است. سياست چيزی مقطعی و به روز هست در صورتی که تأثيرات کارهای فرهنگی ماندگار می باشد يا به عبارت ديگر چيزی است که در ذهن مردم ثبت می شود.
س: وضعيّت سينماگری در ايران و مشکلاتی که سينماگران ايرانی با آنها مواجه هستند، چيست؟
پ: مشکلاتی که سينمای ايران دارد در واقع مشکلاتی هستند که تمامی سينماهای جهان با آن مواجه هستند که آن در واقع بحران اقتصادی سينما است. اين مشکلی است که گريبانگير سينمای غرب نيز شده است. در واقع می شود گفت که استقبال مردم از سينما و گسترش استفاده از کانال های متنوع ماهواره ای يا تجهيزات سينمای خانگی «Home Video» کم شده است و اين بزرگترين خطری است که صنعتی مانند صنعت سينما را می تواند تهديد کند. اين خطری جدی است که سينمای ايران را نيز مورد تهديد قرار داده است. البته در حال حاضر چاره انديشی هايی هم برای آن به عمل آمده و سينماهای جديدی در دست احداث هستند. مشکل ديگری که اکثر سينماگران ايرانی با آن مواجه هستند کمبود امکانات و تجهيزات فنّی روز است. تجهيزات و دوربين های آنها مستهلک هستند و تأمين تجهيزات مدرن در توان همه نيست. بنابراين همه اينها عواملی هستند که دست به دست هم داده و وضعيتی بحرانی را به وجود آورده است. اين عقب گرد مردم به سينما را می توان در شکل های مختلف ارزيابی کرد: شايد فيلم برای مردم جذابيت ندارد يا اينکه سالن ها و امکانات سينمايی خوب نيستند و مسايل مختلف ديگر. از سوی ديگر امروزه رقابت حرف اول را می زند. وقتی که از يک طرف سينمای ايران با اين مشکلات روبرو هست و از سوی ديگر مردم می توانند تجهيزات و امکانات ديجيتالی آخرين سيستم را در اختيار داشته باشند معلوم است که می تواند تأثيرگذار باشد. بنابراين نتيجه اين می شود که تنها کسانی به سينما خواهند رفت که دارای گرايش های محتوايی باشند.
س: آيا در حال حاضر کار جديدی در دست تهيه داريد؟
پ: کاری هست که مرحلهء نگارش آن در حال اتمام می باشد و اگر همه چيز به خوبی به پيش برود انشاءاله فيلم برداری آن اواخر بهمن ماه شروع خواهد شد.
س: آيا تاکنون پيشنهاداتی از سوی شرکت های خارجی برای کار مشترک داشته ايد؟
پ: فيلم باران يکی از ساخته های من هست که کار مشترک ايران و کانادا بود و اخيراً در ايتاليا نيز به اکران گذاشته شده است. در حال حاضر نيز برخی پيشنهاداتی هستند که در حال بررسی دارم. به نظر من کارهای مشترک سينمايی اگر تحت شرايط بخصوص و به صورت نهادينه انجام شوند می توانند باعث تقويت سينمای ايران بخصوص بخش سينمای مستقل آن بشوند.
برخی مواقع نگرش اين هست که شرکت های خارجی می خواهند پول کمی را ارسال کنند و با آن فيلم هايی در ايران ساخته شود در صورتی که اين ديدگاه ناسازگار است و می تواند هويت سينمای ايران به تباهی بکشاند. در اينجا می خواهم مطلب مهمی را بگويم. در بسياری از فستيوال ها که شرکت می کنم با 20 يا 30 فيلم ايرانی مواجه می شوم. فيلم هايی که اصلاً اسم کارگردان های آنها را يکبار هم نشنيده ام و نمی شناسمشان اما آنها با يدک کشيدن اسم ايرانی موفق در شرکت در اين فستيوال ها می شوند. آنها اغلب افرادی هستند که بيشتر عمر خود را در خارج از کشور سپری کرده اند و در واقع با فرهنگ ايرانی فاصله گرفته اند. اين عده افرادی هستند که بدون شناخت از مردم و فرهنگ و سنن ايرانی با کمک های جزئی برخی از شرکت های تلويزيونی غربی فيلم هايی را می سازند که مردم ما را مردمی عقب افتاده نشان می دهد.
وظيفه هنرمند نقد وضعيت موجود است ولی بايد توأماً از درون مردم باشد. متأسفانه اين عده کسانی هستند که در ايران زندگی نکرده اند و حتی زبان فارسی را خوب حرف نمی زنند ولی به دليل معروفيت سينمای ايران با تجهيزات کم فيلم درست می کنند که اين کار نه تنها به سينمای ايران بلکه به فرهنگ ما لطمه می زند و آن را مورد تهديد قرار می دهد. اين مسأله ای است که من را واقعاً نگران کرده است چون بيم از اين دارم که اين حرمت شکنی ها بتواند به سينمای ايران آسيب برساند. لب کلام اينکه «سينمای ايران بايد معرف فرهنگ ايرانی باشد».
اما همانطور که گفتم کارهای مشترک ايرانی-خارجی حتی با شرکت های امريکايی اگر به صورت نهادينه صورت گيرد می تواند تأثيرات مطلوب بر سينمای ايران داشته باشد. اين روند در برخی از فيلم ها شروع شده است و اميدوارم که بتواند به پيشرفت هر چه بيشتر سينمای ايران کمک کند.
* در اين فستيوال 18 فيلم ايرانی شرکت کرده اند. فيلم هایی از مخملباف، بهمن قبادی، کامران شيردل، کمال تبريزی، انسيه شاه حسينی، زهرا اميری، الی صفری (در فستيوال حاضر است)، امير شهد رضويان و مهناز افضلی شرکت دارند.