مجید مجیدی: سینمای ایران باید معرف فرهنگ ایرانی باشد

رم – فرهاد پزشکی – مصاحبهء اختصاصی برای روزنامه اعتماد
مجید مجیدی کارگردان ایرانی که هم اکنون به مناسبت نمایش 6 فلم خود در چهارمین جشنواره فیلم های آسیایی در رم (8 تا 16 نوامبر برابر با 17 تا 25 آبان) به سر می برد، گفت و گوی اختصاصی ای را با روزنامه اعتماد انجام داده است که در زیر می خوانید:
گفت و گوی اختصاصی مجیدی در رم با روزنامه اعتماد
س: نظر شما در مورد سینمای غرب و به ویژه سینمای ایتالیا چیست؟
پ: در مورد سینمای اروپا نمی توان به طور گذری و سریع حرف زد. سینمای غرب را شاید بشود به دو یا سه دوره تقسیم کرد یا لااقل در بارهء سینمای ایتالیا یا فرانسه که تا حدودی پیشتاز در عالم سینمای غرب بودند. در مورد اوج سینمای ایتالیا، در واقع سینمای نئورئالیست ایتالیا بود که با ورود کارگردانی مثل دسیکا، فلّینی و روسلّینی اوج موفقیت سینمای اروپا بود و همه ما سینمای اروپا را از این دوره است که به طور خوب می شناسیم. این دوره یادگاری از سینمای اروپا هست. یادگارهای همان دوران هست که سینمای اروپا را برای ما با طراوت نگاه داشته است اما متأسفانه بعد از این دوره، شاهد افول سینمای اندیشمند و سینمایی که می توانست حرکتی را ایجاد کند، بودیم. اکنون شاهد افول سینمای اروپا هستیم و این به دلیل سیطرهء سینمای امریکا بر سینمای اروپاست. در حال حاضر سینمای اروپا تنفس مصنوعی می کند و فقط در برخی از فستیوال های مهم بین المللی عرض اندام می کند. اما با وجود این عرض اندام، سینمای امریکا را در فستیوال های مهم نظیر کن و ونیز شاهد هستیم که با تعداد زیادی از فیلم و هنرپیشگان حاضر می شود. بنابر این به نظر من این روندی تأسف برانگیز برای سینمایی که زمانی دارای پویایی و تأثیرگذاری بود، محسوب می شود. خلاصهء کلام اینکه سینمای اروپا به حاشیه می رود و کم کم به فراموشی سپرده می شود زیرا دیگر قادر به ایجاد یک حرکت فکری و یا سینمایی نیست. در حال حاضر فقط می توان شاهد تک و توک فیلم های خوب در سینمای اروپا بود.
البته نفوذ سینما و فرهنگ امریکایی در همه جا مشهود است. این نفوذ را ما می توانیم حتی در ژاپن نیز شاهد باشیم. چند سال پیش یک کار تحقیقاتی برای یک شرکت ژاپنی انجام دادیم. در مصاحبه هایی که با ژاپنی های سینمارو انجام دادیم اکثر آنها «آکیرآ کوروسووا» کارگردان فقید خودشان را نمی شناختند اما با نام قهرمانان فیلم «تایتانیک» کاملاً آشنایی داشتند. این در حالی است که ژاپن 99 درصد محصولات مصرفی خود را به تنهایی تولید می کند ولی تنها چیزی که در ژاپن وجود ندارد، فرهنگ ژاپنی است.
همچنین عجیب است که رم که دارای فرهنگی دیرینه است در مقابل فرهنگ امریکایی که چند صد سالی از عمرش نمی گذرد، تسلیم می شود. این سووالی است که همیشه ذهن من را به خود مشغول ساخته است.
س: دلیل موفقیت سینمای ایران در جهان غرب را چه می دانید؟
پ: به دلیل اینکه سینمای ایران موضوعات انسانی، اخلاقی و آیین های اعتقادی و سنتی ایرانیان، – چیزهایی که برگرفته از فرهنگ ما هستند و در غرب به فراموشی سپرده شده اند – را مطرح می کند. در فیلم های ایرانی این از خودگذشتگی و فداکاری برای مردم غرب جالب توجه است. در غرب هر کسی مسوول زندگی و مشکلات خود است در حالی که این امر در فرهنگ ما متفاوت است. فیلم های ایرانی بیشتر با احساسات انسانی و فطرت انسان ها سر و کار دارد و این امر ضمیر ناخودآگاه و احساسات تماشاگر غربی را نیز بیدار می کند، – احساساتی که در جامعهء آنها به فراموشی سپرده شده است – با وی ارتباط برقرار کرده و تآثیر مطلوبی بر وی می گذارد. به نظر من در تمامی جوامع، فرهنگ و هنر نقش تعیین کننده بازی می کنند و سینمای ایران نیز در واقع توانسته است فرهنگ و چهرهء جامعهء ایران را نشان دهد، چیزی که سیاست در آن چندان موفق نبوده است. سیاست چیزی مقطعی و به روز هست در صورتی که تأثیرات کارهای فرهنگی ماندگار می باشد یا به عبارت دیگر چیزی است که در ذهن مردم ثبت می شود.
س: وضعیّت سینماگری در ایران و مشکلاتی که سینماگران ایرانی با آنها مواجه هستند، چیست؟
پ: مشکلاتی که سینمای ایران دارد در واقع مشکلاتی هستند که تمامی سینماهای جهان با آن مواجه هستند که آن در واقع بحران اقتصادی سینما است. این مشکلی است که گریبانگیر سینمای غرب نیز شده است. در واقع می شود گفت که استقبال مردم از سینما و گسترش استفاده از کانال های متنوع ماهواره ای یا تجهیزات سینمای خانگی «Home Video» کم شده است و این بزرگترین خطری است که صنعتی مانند صنعت سینما را می تواند تهدید کند. این خطری جدی است که سینمای ایران را نیز مورد تهدید قرار داده است. البته در حال حاضر چاره اندیشی هایی هم برای آن به عمل آمده و سینماهای جدیدی در دست احداث هستند. مشکل دیگری که اکثر سینماگران ایرانی با آن مواجه هستند کمبود امکانات و تجهیزات فنّی روز است. تجهیزات و دوربین های آنها مستهلک هستند و تأمین تجهیزات مدرن در توان همه نیست. بنابراین همه اینها عواملی هستند که دست به دست هم داده و وضعیتی بحرانی را به وجود آورده است. این عقب گرد مردم به سینما را می توان در شکل های مختلف ارزیابی کرد: شاید فیلم برای مردم جذابیت ندارد یا اینکه سالن ها و امکانات سینمایی خوب نیستند و مسایل مختلف دیگر. از سوی دیگر امروزه رقابت حرف اول را می زند. وقتی که از یک طرف سینمای ایران با این مشکلات روبرو هست و از سوی دیگر مردم می توانند تجهیزات و امکانات دیجیتالی آخرین سیستم را در اختیار داشته باشند معلوم است که می تواند تأثیرگذار باشد. بنابراین نتیجه این می شود که تنها کسانی به سینما خواهند رفت که دارای گرایش های محتوایی باشند.
س: آیا در حال حاضر کار جدیدی در دست تهیه دارید؟
پ: کاری هست که مرحلهء نگارش آن در حال اتمام می باشد و اگر همه چیز به خوبی به پیش برود انشاءاله فیلم برداری آن اواخر بهمن ماه شروع خواهد شد.
س: آیا تاکنون پیشنهاداتی از سوی شرکت های خارجی برای کار مشترک داشته اید؟
پ: فیلم باران یکی از ساخته های من هست که کار مشترک ایران و کانادا بود و اخیراً در ایتالیا نیز به اکران گذاشته شده است. در حال حاضر نیز برخی پیشنهاداتی هستند که در حال بررسی دارم. به نظر من کارهای مشترک سینمایی اگر تحت شرایط بخصوص و به صورت نهادینه انجام شوند می توانند باعث تقویت سینمای ایران بخصوص بخش سینمای مستقل آن بشوند.
برخی مواقع نگرش این هست که شرکت های خارجی می خواهند پول کمی را ارسال کنند و با آن فیلم هایی در ایران ساخته شود در صورتی که این دیدگاه ناسازگار است و می تواند هویت سینمای ایران به تباهی بکشاند. در اینجا می خواهم مطلب مهمی را بگویم. در بسیاری از فستیوال ها که شرکت می کنم با 20 یا 30 فیلم ایرانی مواجه می شوم. فیلم هایی که اصلاً اسم کارگردان های آنها را یکبار هم نشنیده ام و نمی شناسمشان اما آنها با یدک کشیدن اسم ایرانی موفق در شرکت در این فستیوال ها می شوند. آنها اغلب افرادی هستند که بیشتر عمر خود را در خارج از کشور سپری کرده اند و در واقع با فرهنگ ایرانی فاصله گرفته اند. این عده افرادی هستند که بدون شناخت از مردم و فرهنگ و سنن ایرانی با کمک های جزئی برخی از شرکت های تلویزیونی غربی فیلم هایی را می سازند که مردم ما را مردمی عقب افتاده نشان می دهد.
وظیفه هنرمند نقد وضعیت موجود است ولی باید توأماً از درون مردم باشد. متأسفانه این عده کسانی هستند که در ایران زندگی نکرده اند و حتی زبان فارسی را خوب حرف نمی زنند ولی به دلیل معروفیت سینمای ایران با تجهیزات کم فیلم درست می کنند که این کار نه تنها به سینمای ایران بلکه به فرهنگ ما لطمه می زند و آن را مورد تهدید قرار می دهد. این مسأله ای است که من را واقعاً نگران کرده است چون بیم از این دارم که این حرمت شکنی ها بتواند به سینمای ایران آسیب برساند. لب کلام اینکه «سینمای ایران باید معرف فرهنگ ایرانی باشد».
اما همانطور که گفتم کارهای مشترک ایرانی-خارجی حتی با شرکت های امریکایی اگر به صورت نهادینه صورت گیرد می تواند تأثیرات مطلوب بر سینمای ایران داشته باشد. این روند در برخی از فیلم ها شروع شده است و امیدوارم که بتواند به پیشرفت هر چه بیشتر سینمای ایران کمک کند.
* در این فستیوال 18 فیلم ایرانی شرکت کرده اند. فیلم هایی از مخملباف، بهمن قبادی، کامران شیردل، کمال تبریزی، انسیه شاه حسینی، زهرا امیری، الی صفری (در فستیوال حاضر است)، امیر شهد رضویان و مهناز افضلی شرکت دارند.

درخواست خدمات